Diary of Someone

(............)

فکر دونی

با مهرداد ک تموم کردم دیگه با کسی نرفتم تو رابطه...

بعد از چندین سال این دو ماه اولین باره که اینهمه سینگل موندم

جالب نیس ولی بد هم نیس

خیلی بی اعصاب شدم

علی رو زدم بلاک کردم چن روز پیش

البته امروز دلم سوخت و از بلاکی درش اوردم

میخوام بشیتم برنامه ریزی بکنم برای کارام

باید ب مهدی زنگ بزنم

دیروز رفتم نفیسه رو دیدم

ملاقات بی نتیجه ای بود

اینروزا روی استاد نمایشنامه‌مون کراش زدم...

شاید یه چیزی فراتر از کراشه....چون خییییلی میخوامش

و در جنگ بدی ام با خودم سر اینکه نبااااید بخوامش

امیدوارم بتونم از سرم بندازمش بیرون

باید لاک هامو پاک کنم..لاک جدید بزنم

رنگ مشکی غمگینه

هوا ابری و آلودس

باید ادیت کنم...باید نمایشنامه no exit بخونم....

باید برنامه ریزی کنم برا زندگیم و هدف گذاری کنم

باید تکلیف سفر ترکیه رو مشخص کنم

باید برم بانک حساب جدید وا کنم

باید یه نفر رو برای ادیت پیدا کنم

باید موهامو رنگ کنم

باید به خودم برسم و یکم چاق شم



۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
I’d rather be hated for who I truly am than loved for something I’m pretending to be
Erfan Bayan